اوگن هیلبرتز آلمانی البته این رفتار غلط ترافیکی را منحصر به شهروندان ایرانی نمیداند و معتقد است که در هند وضعیت به مراتب صد برابر از ایران بدتر است و شاید روزی این رفتار در ایران درست شود اما در هند هرگز این اتفاق نخواهد افتاد. او که در بازیهای المپیک پکن برای کنترل ترافیک این شهر برنامهریزی کرده، وضعیت چین را هم مثل ایران و هند ارزیابی میکند و میگوید: مدیران شهری باید برنامهریزی در تمام ابعاد در این زمینه انجام دهند. این مشاور آلمانی برای شرکت در دهمین کنفرانس بینالمللی مهندسی حملونقل و ترافیک به تهران آمده و در راهکارهایی که برای بهبود وضعیت ترافیک تهران ارائه میداد، معتقد است باید سیاستگذاریها به سمتی باشد که رفت و آمد با وسایل حملونقل عمومی ارزانتر از خودروی شخصی تمام شود.
او تعجب میکند که در تهران، شهروندان برای انجام کارهای غیرضروری با خودروی شخصی به خیابانها میآیند و معابر را بند میآورند. هیلبرتز از نحوه رانندگی شهروندان هم تعجب میکند و میگوید که به قدری لاین عوض میکنند که آدم سرگیجه میگیرد. او حتی تصویر آن را هم روی کاغذ میکشد و خودرویی را درمیان منحنیهای متقاطع قرار میدهد. آنچه میخوانید مصاحبه همشهری با این مشاور ترافیک است که در حاشیه کنفرانس حملونقل و ترافیک در برج میلاد انجام شده است.
- در تهیه طرح جامع بسیاری از شهرهای آسیایی مشارکت داشتهاید و مشاوره دادهاید. بفرمایید پارامترهایی که در این ارتباط مورد توجه قرار میگیرند کدامها هستند و برنامهریزیها چگونه صورت میگیرد؟
در تهیه طرح جامع ترافیک نخستین اقدامی که انجام میدهیم این است که وضعیت ترافیک شهر را بهصورت کامل تحلیل کرده و در دنیای مجازی پیاده میکنیم. اتفاقی که در دنیای مجازی میافتد این است که سناریوهای مختلفی برای آینده شهر پیشبینی میشود؛ یعنی ما موضوع توسعه شهر را از قسمتهای مختلف در نظر میگیریم؛ اگر از قسمت شمال توسعه پیدا کند چه اتفاقی در ترافیک و تردد خودروها میافتد و اگر این توسعه در قسمت جنوب شهر باشد، تردد و ترافیک به چه صورت خواهد بود و بر این اساس با پیشفرضهایی آینده را پیشبینی میکنیم.
- طرح جامع ترافیک آلمان چقدر قدمت دارد و برنامهریزی برای ترافیک شهر به چه صورت انجام شده است؟
آلمان از 60 سال پیش طرح جامع ترافیک دارد و در سال 1950 برنامهریزان شهری آن را تهیه کردهاند. آنها در تهیه این طرح از بهترین شرایط تا بدترین آن را در نظر گرفتهاند و مرحله به مرحله برای مدیریت ترافیک برنامهریزی کردهاند. در طرح جامع ترافیک آلمان وضعیت امروز شهرها پیشبینی شده بود و مدیریت شهری بر اساس برنامه عمل میکرده و عمل میکند.
- تغییرات سیاسی تأثیری در اجرای طرح دارد؟ یعنی اگر یک حزب عوض شد حزب حاکم میتواند تغییراتی در طرح دهد؟
نه، به هیچ عنوان. شهردار وابسته به هر حزبی که باشد به مسائل شهر جهتگیری سیاسی نمیدهد و تنها انتظاری که از او میرود مدیریت درست شهر است و تأثیراتی که تغییرات سیاسی در مدیریت شهری آلمان دارد به این صورت است که احتمال دارد بهعنوان نمونه برای جادهای تقاطع بزنند و در مجموع شهردار صرفا به وظیفهاش میپردازد. مثلا در روستای اشتوتنجرت در کالزرو که من زندگی میکنم دهدار شبها با آبپاش به گلها آب میدهد و شاید در شهرهای بزرگ شهردار این کار را نکند اما بیشتر به مسائل و امورات شهر میپردازد.
- چهارمین باری است که به تهران سفر میکنید و بیشتر خیابانهای شهر را دیدهاید و تردد کردهاید. از نظر شما وضعیت ترافیک تهران چگونه است و مورد عجیبی که باعث تعجب شما شده، چه بوده؟
(برای توضیح روشنتر مطلب وضعیت رانندگان تهرانی را روی کاغذ بهصورت منحنیهای متقاطع رسم میکند) تهرانیها زیگزاگی رانندگی میکنند و مدام در حال عوض کردن لاین هستند طوری که فکر میکنی مانور میدهند و انگار به جای رانندگی برای ماجراجویی آمدهاند. همه سعی میکنند زودتر به مقصد برسند و این موضوع باعث میشود حرکت ماشینها نامنظم شده و ترافیک افزایش پیدا کند. چون وقتی رانندهها بین خطوط رانندگی نمیکنند و نظمی در معابر حاکم نیست، سرعت کل ماشینها پایین میآید و فکر میکنم اگر رانندههای تهرانی نظم را رعایت کنند، ترافیک زیاد نشود.
- با این حساب همه رانندههای تهرانی ماجراجو هستند؟
کم نه. البته فقط تهرانیها اینطور نیستند. مردم رم و پاریس در اروپا هم چنین رفتاری دارند و کمتر آلمانیای با ماشینش به این شهرها میرود. جالب است بدانید که برای یک آلمانی رفتن به رم با ماشینش مثل یک ماجراجویی است چراکه مردم این شهر رفتار ترافیکی منظمی ندارند.
- ماجراجوتر از رانندههای تهرانی هم پیدا میشود؟
شک نکنید. در هند وضعیت بدتر از تهران است و در سفرهایی که برای اجرای پروژه به این کشور داشتم رفتارهای ترافیکی شهروندان آن همیشه باعث عذاب من میشد. چین هم وضعیت بهتری ندارد. مردم آنجا هم رفتارهای ترافیکی درستی ندارند و از آنجا که اغلب مردم این کشور به تازگی صاحب ماشین شدهاند، خیلی در این زمینه نظم ندارند.
- آموزش رفتارهای درست ترافیکی چقدر در اصلاح آن تأثیر دارد؟
اجازه بدهید برای توضیح جواب این سؤال به تجربه کشور خودمان اشاره کنم. شما اگر عکس های قدیمی شهرهای آلمان را نگاه کنید، میبینید که دست کمی از تهران ندارد؛ خیابانهای پر ترافیک و رانندگی ماجراجویانه و هزار مشکل دیگر. اما مدیریت شهری از سال 1970 شروع کرد به آموزش رفتارهای ترافیکی و بهصورت مستمر هم این روند را ادامه داد و نتیجهاش این شد که امروزه رانندههای آلمانی منظمترین رانندگان دنیا هستند و مثل تهرانیها لاین عوض نمیکنند و زیگزاگی نمیروند.
- ماجرای غولهای سر پیچ جادههای آلمان و صلیبهای حاشیه جاده چیست؟ فارغ از هر پیامی که این تبلیغات میخواهد منتقل کند و هر مفهومی که به ذهن متبادر میشود، احساس وحشت توأم با مرگ به آدم دست میدهد.
این تبلیغات برای این است که راننده حواسش را جمع کند و بداند اگر بیدقتی کند و مقررات را در نظر نگیرد، غول مرگ او را خواهد خورد و همین ترسی که به راننده دست میدهد باعث میشود بیشتر دقت کند و صلیبها و شمعهای کوچک کنار جاده هم همین مفهوم را دارد و به راننده این پیام را انتقال میدهد که بیتوجهی مساوی با مرگ است و حتی در محل دقیق تصادفهای فوتی، عکس فرد را همراه با مشخصاتش نصب میکنند که رانندههای دیگر عبرت بگیرند و بدانند رانندهای که دقت نکرده جانش را از دست داده و این از نظر رعایت مقررات یک تلنگر محسوب میشود؛ چون وقتی راننده ببیند یک نفر در فلان نقطه جاده تصادف کرده و جانش را از دست داده بیشتر دقت میکند.
- فکر نمیکنید این روش انتقال پیام، روش خشنی است؟
شما این موضوع را هم در نظر بگیرید که این تنها روش تبلیغی ما نیست. ما از سال 1970 روشهای مختلف اطلاعرسانی را به کار گرفتهایم و رسانه همواره در آموزش و اطلاعرسانی آلمان نقشی اساسی داشته است. بهعنوان نمونه، سال 1970 برنامهای تحت عنوان حس هفتم از تلویزیون آلمان پخش میشد که در آن علاوه بر ارائه اطلاعات دقیق رانندگی ابعاد و پیامدهای بیتوجهی به مقررات و رفتارهای غلط ترافیکی بررسی و تحلیل میشد و شهروند میدانست اگر فلان مقررات را رعایت نکند یا فلان رفتار را انجام دهد، چه اتفاقی برایش میافتد و این موضوع در اصلاح رفتارهای ترافیکی خیلی مؤثر بود و از آن زمان تا کنون ما صدها روش دیگر را برای آموزش و اطلاعرسانی شهروندان به کار گرفتهایم که غولها و صلیبهای سر پیچ جاده یکی از آنهاست.
- با این حجم تبلیغات و آموزشهایی که ارائه میشود، تخلفات هم باید جریمه سنگین داشته باشد؟
بله، همینطور است. هر تصادفی که اتفاق میافتد فرد امتیاز منفی میگیرد و زمانی که جمع امتیازات منفی به عدد 12 برسد گواهی فرد باطل شده و تنها در شرایطی میتواند گواهی دریافت کند که از یک روانپزشک تأییدیه بگیرد که مشکل روانی ندارد( میخندد) و دیوانه نیست.
- اسپانیاییها میگویند کسی که تخلف بیشتری میکند حماقتش بیشتر از همه است. شما که منظمترین رانندههای دنیا هستید به متخلفان چه میگویید؟
دیوانه، چون فقط یک دیوانه میتواند چنین کاری کند.
- بر عکس شما، تصور خیلی از کسانی که اینگونه رانندگی میکنند این است که این افراد و کسانی که رفتارهای غلط ترافیکی دارند جسارتشان از همه بیشتر است و خیلی هم زرنگهستند.
نباید اینطوری باشد. کسی که حقوق دیگران را نادیده میگیرد و به مقررات توجه ندارد، استحقاق رانندگی ندارد و باید جریمه شود چون با تخلف یک فرد وقت زیادی از دیگران هدر میرود و این قابل بخشش نیست.
- علاوه بر شهروندان تهرانی که میگویید زیگزاگی رانندگی میکنند و مدام در حال عوض کردن لاین هستند، چه چیز دیگری در بخشهای سختافزاری و نرمافزاری حملونقل بوده که باعث تعجبتان شده؟
چراغهای راهنما. راستش را بخواهید طول چرخه چراغهای قرمز طولانیتر از سبز است و من دقت که میکردم میدیدم این چرخه برای چراغ سبز کوتاهتر است و یکی از دلایل ترافیک هم میتواند همین مسئله باشد، چون اگر چراغها بیشتر سبز شوند تردد خودروها سریعتر صورت میگیرد و من همیشه به دوستانم میگویم که در ایران چراغ راهنما فاجعهای است.